جوابهای متعددی داده شده که به یک سری از انها می پردازیم در صورت اول به تعدادی از پاسخهای کوتاه اکتفا میکنیم 1-نماز پایه ستون دین است2-نماز ارتباط مستقیم خلق با خالق است 3- نماز توشه راه قیامت وگردنه های برزخ است 4- نماز وسیله پاک شدن از گناهان است 5- نماز ذلیل کننده شیطان است 6-نماز موجب سلامت جسم و روح است 7-نماز نور چشم پیامبر است 8-نماز همراه رفیق وادی تنهایی؛
صورت دوم
کسانی که این سوال را مطرح کردند از سه حال خارج نیستند:الف یا این که اصلا به هیچ کدام از ضروریات دینی معتقد نیستند. ب)یا اینکه در وجود خداوبزرگان دین ،شک وشبهه ای دارند،ج) یا قلبا به وجود خدا و حقانیت پیامبر وادیان گذشته و ائمه معصومین معتقد هستند در صورت اول (الف) شخص به خاطر انکار ضروریات دین کافر بوده و بحثی در ان نیست در صورت (ب)با جستجو در کتب اعتقادی ودینی اعتقادات خود را به وجود مبداو ادیان گذشته و ائمه معصومین و عصمت انان محکم کند در صورت (ج) کسانی که به خدا و پیامبر و ائمه هدی وحکمت وعلم بی پایان ان ایمان ، بدون هیچ چون چرایی تبعاْ به هر یک از دستورات و احکام الهی گردن می نهند مثل :شخص بیمار برای معالجه به نزد پزشک میرود در تخصص ایشان شکی ندارد و بلکه یقین دارد بعد از تشخیص پزشک که تعدادی قرص و شربت وکپسول و امپول برای بیمار تجویز کرده و دستور می دهد که قرصها را هر هشت ساعت یکبار و امپول را هر روز سر وقت معین تزریق کنید و ضمناْ از خوردنیهای ترش و سخ کردنی پرهیز نمایید بیمار بدون هیچ پرسش از فلسفه این داروها به یکایک دستورات پزشک معالج در وقت معین عمل میکند در مسائل عبادی نیز انسان باید به فرامین الهی بدون هیچ چون و چرایی گردن نهد.
آری شخص نماز گزار و معتقدبه خدای حکیم، اگاه است که هیچ یک از دستورات خداوند بدون حکمت نیست و او همه احکام دینی را در نسخه های توسط پیامبران برای سعادت و خوشبختی بشر بیان داشته است . پس نماز گزار هریک از احکام دینی را بدون دانستن فلسفه انان با جدیت کامل انجام میدهد هر چند عملی که از روی شناخت و اگاهی صورت پذیرد به مراتب از عملی که از روی نا اگاهی صورت می پذیرد بهتر است ، لکن این نکته را باید همیشه در نظر داشته باشیم که ما بنده اوییم و روحیه تعبد وتسلیم پذیری در برابر اورا از یاد نبریم.
ایا پرستش خداوند فطری است
همین طور است در قران و روایات درباره فطری بودن پرستش نمونه های فراوانی بیان شده که در قران می فرماید « فَاَقم وَجهکَ للدِین حنیفاْفِطرةَ الله التی فَطَرَالناس عَلیها لاتَبدیل لخَلق الله ذالک الدینُ القَیّمُ ولکنَّ اکثرَالناس لا یعلمون » پس روی خود را به سوی ایین پاک اسلام بیاور . این، فطرتی است که خداوندانسانها را بر ان افریده است دگرگونی در افرینش الهی نیست این است دین محکم و استوار ؛اما اکثر مردم نمی دانند حدیث مشهوری از پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله سلّم فرمودند: هر نوزادی روی فطرت خدا جویی متولد میشود
گواه تاریخ بر فطری بودن پرستش
مهترین دلیل فطری، پرستش وجود انسانهای پرستشگر قبل از تاریخ واز آغاز خلقت انسانها بوده است به اعتراف تاریخ نویسان ،رایج ترین مساله همیشه زنده جهان ،از بدو پیدایش انسان همین حس پرستش بوده است
انیشتین (فیزیکدان بزرگ قرن بیستم ) میگوید
زیباترین و عمیقترین احساسی که ممکن است به ما دست دهد ، حس عرفانی است اوست که تخم همه علوم واقعی را در دلها می نشاند
حماد بن عیسی گفت : در محضر امام صادق علیه السّلام بودم، به من فرمود: آیا می توانی نماز را خوب بخوانی ؟ عرض کردم : چگونه نمی توانم و حال آنکه کتاب حریز را که درباره نماز نوشته شده است ، از حفظ دارم . حضرت فرمود: برای تو ضرر ندارد، برخیز و نمازی بخوان تا من ببینم که چگونه می خوانی .
حسب الامر حضرت رو به قبله ایستادم و شروع به خواندن نماز کردم . تمام نماز را از نظر رکوع و سجود به جای آوردم ، اما حضرت آن را نپسندید و فرمود: نماز را خوب نخواندی . واقعا چقدر زشت است برای مردی که شصت هفتاد سال از عمرش می گذرد و حال آنکه نمی تواند یک نماز کامل با مراعات حدود کامله آن بخواند. من خجالت کشیدم و خود را کوچک دیدم .
عرض کردم : فدایت شوم ، شما نماز را به من تعلیم دهید. پس ، امام علیه السّلام رو به قبله راست ایستادند و دستهای خود را آزاد گذاردند و انگشتهای دست آن حضرت به هم گذارده شده بود و مابین دو قدم آن حضرت از سه انگشت باز، و بیشتر فاصله نداشت و انگشتهای پای خود را رو به قبله کردند و تا آخر نماز هم رو به قبله بود و با تواضع و حضور قلب گفتند: اللّه اکبر و سوره حمد و توحید را با ترتیل (به آرامی و خوبی) خواندند و بعد از تمام شدن سوره توحید، به قدر یک نفس کشیدن صبر کردند. بعد دست خود را بلند کرده تا مقابل صورت بردند و در حالی که ایستاده بودند گفتند: اللّه اکبر و پس از آن به رکوع رفتند و کف دست را به سر زانو گرفتند. انگشتان آن حضرت از هم باز بود. زانو را به عقب دادند، چنانکه پا راست شد و پشت آن حضرت طوری مساوی شد که قطره آبی بر آن می گذاشتند، به هیچ طرفی نمی ریخت . گردن خود را کشیده و سر به زیر نینداختند و چشم را بر هم گذاردند و سه مرتبه به آرامی گفتند: سبحان ربّی العظیم و بحمده.
بعد راست ایستادند و چون خوب ایستادند، گفتند: سمع اللّه لمن حمده و در همان حال که ایستاده بودند، دست را تا مقابل صورت خود بلند کردند و گفتند: اللّه اکبر و بعد به سجده رفتند. دو کف دست را پیش زانوها، مقابل صورت خود بر زمین گذاردند و انگشتان آن حضرت به هم گذارده شده بود. سه مرتبه گفتند: سبحان ربّی الاعلی و بحمده . اعضای بدن خود را از یکدیگر باز گرفته و بر هم نگذارده بودند (در حال سجده دست را به بدن نچسبانیده و بدن را بر پا نگذارده بودند) و بر هشت موضع بدن خود که به زمین گذارده بودند، سجده کردند که پیشانی و دو کف دست و دو سر زانو و دو سر انگشت بزرگ پا و سر بینی باشد.
بعد از نماز فرمودند: گذاردن هفت موضع در وقت سجده به روی زمین واجب است که پیشانی و دو کف دست و دو سر زانو و دو سر انگشت بزرگ پا باشد. و اما گذاردن بینی بر زمین سنت (مستحب) است و آنها همان مواضع است که خدا در قرآن فرموده است : و انّ المساجد للّه فلا تدعوا مع اللّه احدا و مسجدها از آن خداست و با وجود خدای یکتا کسی را به خدایی مخوانید. پس از آن سر از سجده برداشتند و وقتی نشستند گفتند: اللّه اکبر و به ران چپ نشسته ، پشت پای راست را بر کف پای چپ گذاردند و گفتند استغفر اللّه ربّی و اتوب الیه و دوباره در حالی که نشسته بودند. گفتند: اللّه اکبر و بعد به سجده دوم رفتند و مانند سجده اول ، سجده دوم را تمام کردند. و در رکوع و سجود هیچ یک از اعضای بدن را بر یکدیگر نگذارده بودند و موقع سجده آرنج دست خود را باز نگاه داشته و به زمین نگذارده بودند. در حال تشهّد خواندن ، انگشتان دست آن حضرت از یکدیگر باز بود و به این کیفیّت دو رکعت نماز خواندند و چون از تشهّد فارغ شدند، فرمودند: ای حماد، این چنین نماز بخوان.
منبع: چهل داستان درباره نماز و نمازگزاران؛